۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۰, جمعه

دین و کارگر در کلام امام موسی صدر(بخش 2)


ب: تکریم کارگر و قداست کار

۱- پیامبران و ائمه از طبقه کارگر بودند. ابراهیم (ع) و موسی (ع) گوسفند می‌چراندند. عیسی (ع) نجار بود و محمد (ص) در کودکی چوپانی می‌کرد، سپس در مکه و شام و به عنوان کارگر تاجر بود. علی (ع) نیز کشاورز بود.
برخی همچون امام صادق (ع) به این مسأله می‌بالیدند.

۲- در بسیاری از آموزه‌های دینی اهتمام شایانی به کار و کارگر مشاهده می‌کنیم و این آموزه‌ها در زمانی بوده است که کار با مقام شخصیت‌ها در عرف آن زمان، متناسب نبوده است.
در روایات آمده است وقتی کسی نزد رسول می‌آمد، از او می‌پرسید: «آیا حرفه‌ای داری؟» و اگر می‌گفت: «نه»، از او روی بر می‌گرداند. پیامبر می‌فرمودند: «کسی که حرفه ندارد، با دین خود زندگی می‌کند.» پیامبر دست کارگری را که پینه بسته بود، بوسه می‌زد و می‌گفت: «این دستی است که خداوند و رسول او دوستش می‌دارند.»

۳- دین کار را عبادت می‌داند. در آثار دینی، عبادت هفتاد جزء دارد و برترینش کار است. دین تأکید دارد که کشاورزی و درختکاری و تجارت و دیگر کارها عبادتند و پاداش آنان نزد خداوند است.

به طور کلی اسلام می‌کوشد تا همه زندگی مومن را عبادت و سجود و تسبیح و نماز کند. این مسأله از طریق درستی کار و درست انجام دادن آن و از طریق درستی نیت و بلندی آن است.

این قداست، برای تکریم کار و کوشش و برای کاستن سختی از کارگر است، زیرا کارگر با کار خود خداوند را عبادت می‌کند. همچنین انجام دادن کار باعث می‌شود آدمی کار را درست انجام دهد، و در هنگام ضرر مادی، احساس خسران نکند. این اصل نیروهای فرد را بسیج و تلاش‌های جماعت و همه افراد را هماهنگ می‌کند. همچنین، آغاز، پایان و امکانات را نزد همه یکسان می‌کند.

باعث می‌شود آدمی احساس کند که با همه هستی و همه موجودات هماهنگی تام دارد. موجوداتی که بنا بر تعبیر قرآن برای خدا سجده می‌کنند و حمد او را می‌گویند و برای او نماز می‌گذارند. پس کسی که کار می‌کند، همراه با کاروانی ابدی و ازلی، خدا را عبادت می‌کند. این احساس ژرف به او آرامش می‌دهد، مشوقش است، انگیزه‌اش را بالا می‌برد و امید او را برمی‌انگیزد.

در پایان پرسشی را متوجه خود و «سازمان جوانان کارگر مسیحی» که مرا دعوت کرده است، می‌کنم. پرسش این است که چرا این سخنان و این ویژگی‌ها را امروز مطرح می‌کنید و پیش از این، که صاحبان کار به کارگر ستم می‌کردند و بر او سخت می‌گرفتند و خونش را می‌مکیدند، چیزی نمی‌گفتید؟ حال که صبر کارگران لبریز شد، سپس آگاه شدند، حرکت کردند، حزب و سندیکا تشکیل دادند و بسیاری از حکومت‌ها را از آنِ خود کردند، پس از این شروع به تشکیل سازمان‌های دینی کردید، در مراکز دینی سخنرانی کردید و از مواضع مثبت دین و سردمداران آن در برابر کارگران سخن گفتید.

در پاسخ باید بگویم که این مسأله به بحثی تمدنی و عمیق باز می‌گردد. به صورت خلاصه باید بگویم که در تمدن شرق به کارگران ظلمی نمی‌شد و جامعه را طبقه بندی نمی‌کرد. در این جوامع کارگر دشمن کارفرما نبود و کارفرما هم از کارگر سوء استفاده نمی‌کرد.

علت این بود که تمدن بر پایه ایدئولوژی معنوی و اخلاقی بنا شده بود. اندیشه‌های اخلاقی و معنوی روابط میان افراد و گروه‌ها را تنظیم می‌کرد. مثال در این مورد زیاد است که یکی از آنها را ذکر می‌کنم. در تمدن شرقی ما به کارگر کارآموز یا شاگرد گفته می‌شد. زیرا کارگر نزد کارفرما حرفه و صنعتی می‌آموخت تا این آموزش مقدمه‌ای برای شریک شدن در آن حرفه و یا کار مستقل برای کارگر شود. پس کارگر به نوعی شاگرد صاحب کار بود.

اما هنگامی که تمدن غرب فقط بر ماده بنیان نهاده شد و مانع دخالت متافیزیک در زندگی و جامعه مان شد، مادی‌گرایی بی‌هیچ قید و شرطی سیطره یافت. از این زمان، صاحب کار تنها هدف خود را افزایش ثروت، آن هم بدون هیچ شرط و اندازه‌ای دانست. از همین رو بر کارگر فشار می‌آورد و حق او را به شیوه‌های گوناگون غصب می‌کرد تا سود بیشتری ببرد. این مسأله تا جایی ادامه پیدا کرد که کارفرما تنها به‌اندازه زنده ماندن به کارگر مزد می‌داد و کارگر مانند حیوانی در خدمت کارفرما می‌ماند. به طور طبیعی این وضعیت به انفجار انجامید و کارگر شورید و تجمع کرد و حق خود را گرفت و بر املاک دیگران سیطره یافت و این سرنوشت همه ابعاد تمدن مادی غرب و شرق است، بدون استثنا و نه فقط در موضوع کار و کارگر.

از همین رو دین و دین‌شناسان در برابر مسائل تازه‌ای قرار گرفتند، که پیش از این در سرزمین خودشان وجود نداشت. بنابراین برای این نوع مسائل باید چاره‌ای می‌اندیشیدند و نظر درست را می‌گفتند و از آن دفاع می‌کردند و ستم را از هر جایی که باشد، می‌کاستند. به این سازمان تبریک می‌گویم و امیدوارم فراگیر شود و با قدرت و هماهنگی در کارها و افکار ژرف به راه خود ادامه دهد.
والله من وراء القصد و هو ولی التوفیق.
.
منبع: یاران صدر

۱ نظر:

ارسال یک نظر

سلام دوست گرامی
نظرات شما هرچند نظر مخالف نیز محترم است پس شجاع باشید نظرتان را بگویید.